شفق مدرسه‌ای به رنگ عشق
شفق مدرسه‌ای به رنگ عشق
مرا امشب هوای دیگری هست
نه از جنس هواهای مجازی
دلم پر می کشد تنها برای
رهایی در هوای پاکبازی
میان این کویرستان اسیرم
برای پر گشودن نوبتم نیست
دو زانو می نشینم رو به رویت
نشانی از غرور و شوکتم نیست
به دنبال تو می گردم به صد شوق
ولی از عاشقی خالیست دستم
نشانت نیست اینجا، وای بر من!
که دل را باز بر غیر تو بستم
اسیرم بین عشق و حیرت و یأس
نمی فهمم کجای داستانم
مرا قدری تحمل کن خدایا!
فقط یک شب دخیل آستانم
نگو یک شب بگو یک عمر یک قرن
همین یک شب چه طولانی ست بر من
چرا چشم انتظارم می گذاری
به امید طلوعی سخت روشن؟
ازاینجا می شود این قصه آغاز
که چشمانم به سوی آسمان بود
زمین تر می شد از آهنگ باران
نمی بردم از این باران ولی سود
تو را گم کرده بودم در سیاهی
دلم هر شب تو را انکار می کرد
گمان می کردم عاشق بودم اما
دلم با عشق تو پیکار می کرد
من شوریده سر از شهر عشقت
هزاران سال نوری دور بودم
تو بودی آن طرف پشت سپیده
ولی من مست عشقی کور بودم
گمان می کردم از این راه بن بست
به سوی عشق پاکت هست راهی
نفهمیدم نمی گنجی تو در من
چه آسان خواب بودم در تباهی
پر از تردید شد دانایی من
ندانستم کجایی یا کدامی؟!
جواب این همه تردید در توست
به لبخندی به اشکی یا سلامی
چه بی تابم برای خواب دیدن
کمی اعجاز در خوابی پریشان
من این آشفتگی را دوست دارم
شبیه تر شدن در زیر باران
 

شاعر .ساقی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ارسال در تاريخ سه شنبه 2 / 7 / 1391برچسب:, توسط علی انتظاری زارچ