شفق مدرسه‌ای به رنگ عشق
شفق مدرسه‌ای به رنگ عشق

 

 
دوست من .از کدامین رنگ و معنای زندگی برایت بگویم تا بدانی و باور کنی که من ناتوان نیستم اگر چه معلولیت جسمی، حرکتی یا ذهنی دارم. تو بگو از کجا بگویم و از چه چیز برایت بنویسم تا باور کنی، آن کس که عاجز از خلق لحظه هاست معلول است نه من.
اما من آن قدر می نویسم، آنقدر می سرایم و آن قدر تلاش میکنم در جهت رسیدن به استقلال و خوداتکایی تا بدانی و باور کنی که با وجود جسمی ضعیف و ناتوان نیز می شود توانایی را معنا کرد. من از خدا می نویسم، از خدایی که همین نزدیکیست، لای آن شب بوها، پای آن کاج بلند... و خدایی که آفرید تو را، من را، او راو ما را.
می گویم از معلولیت تا آشنا شوی با این واژه و شرایط زندگی صاحبانش. هر چند که بارها و بارها از زبان همنوعان و دوستانم نیز شنیده ای، خوانده ای و درک کرده ای. اما در آستانه مهرومهرورزی  گفتن و شنیدن از معلولیت تازگی ویژه ای پیدا می کند. واقعا چرا ما انسانها خیلی زود فراموش می کنیم؟ چرا وقتی از موعد یک حادثه یا واقعه می گذرد در اذهان ما کمرنگ می شود؟ من، تو و همه ما همیشه نیاز به تکرار و یادآوری داریم تا یادمان نرود باغچه کوچک حیات زندگی نیاز به آبیاری دارد و غبار روی طاقچه اتاق دلمان نیاز به گردگیری.
اما من خسته نمی شوم از گفتن و یادآوری. پس تو هم خسته نشو از شنیدن و همدردی. من خسته نمی شوم از تحمل دردهای جسمی پس تو هم خسته نشو از همفکری. من خسته نمی شوم از پله های سر راهم، پس تو هم خسته نشو از اینکه یاریم کنی تا پله ها را با هم برداریم. من نومید نمی شوم از مشکلات و معضلات زندگیم، پس تو هم نومید نشو از رحمت خدا و کمک به همنوعت.
(بیا دعا کنیم که با توکل به خدا هیچ کس دچار معلولیت نشود، چه امروز چه فرداها و آینده)
راستی چرا وقتی که مرا روی صندلی چرخدار یا با عصا و سمعک  می بینی آه می کشی؟ نه نگران نشو، من ناراحت نمی شوم می دانی چرا؟ زیرا حس میکنم میان نوای آه کشیدن، خدا را شکر می کنی به خاطر داشتن سلامتی. و چه نعمتی بالاتر از اینکه من و معلولیتم مایه ی شکرگذاری خدا از زبان بنده خدا باشیم؟
گویی کوله باری حرف و سوال بی جواب روی دلم سنگینی می کند.
اگر دقت کرده باشی بین تمامی سوالات ذهنم از تو نام بردم. این تو کیست؟ این تو، توئی که همنوع من هستی. این تو می تواند دوست من معلول باشد، مدیرکل اموزش وپرورش من باشد، استاندارمن باشد، خانواده و اقوام من باشد، همنوع من باشد و یا هر کسی که به نوعی با فرد معلول در ارتباط است.
پس من و تو می توانیم ما شویم
و ای کاش در حین ارج نهادن به معلولین فقط و فقط بررسی مشکلات افراد معلول رامدنظر قرار ندهیم و در جهت ارائه راهکارهای مناسب تر تلاش همگانی داشته باشیم. می دانیم که هر روز، روز خداست و بالاخره ای کاش با همفکری و بدور از هرگونه ترحم و دلسوزی در مسیر احقاق حق معلولین تا حد توان همکاری نماییم ودوباره تکرارمی کنم توای دوست من باورکن که مامیتوانیم. یا علی مدد
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ارسال در تاريخ چهار شنبه 27 / 6 / 1391برچسب:, توسط علی انتظاری زارچ